مدرن تاکینگ بار دیگر روی صحنه می‌روند


توماس آندرس به همراه گروه مدرن تاکینیگ قرار است یک تک اجرا در گنتینگ داشته باشند.

به گزارش توریست مالزی یکی از موفق‌ترین گروه‌های دهه‌ی هشتاد در 15 سپتامبر 2012 در ساعت 8 عصر در گنتینگ هایلند به روی صحنه می‌روند.
آن‌ها از اولین گروه‌هایی موسیقی غربی بودند که از مرزهای جمهوری اسلامی گذشتند و در خانه‌های ما راه‌ یافتند. خیلی از ما با آهنگ‌های آن‌ها بزرگ شده‌ایم و ترانه‌هایشان را بارها زیر لب زمزمه کرده‌ایم. به جرات می‌توان گفت آن‌ها موفق‌ترین گروه‌ دونفره آلمان به حساب می‌آیند.
مدرن تاکینگ در سال 1984 در برلین شکل گرفت و با ساختن ترانه You're My Heart, You're My Soul  به محبوبیت فراوانی دست یافت. پس از آن ترانه‌های You Can Win If You Want  و  Cheri, Cheri Lady را ساختند.
آن‌ها در بین سال‌های ۱۹۸۵ و ۱۹۸۷ هر سال دو آلبوم عرضه می‌کردند و آثارشان در سرتاسر تلویزیون‌های اروپا نمایش داده‌می‌شد. این گروه در سال ۱۹۸۷ از هم گسست، ولی آن دو دوباره در سال ۱۹۹۸ به هم پیوستند و یک بار دیگر در صدر جدول قرار گرفتند. بوهلن و آندرس دوباره در سال ۲۰۰۳ به دلیل ناسازگاری که با هم داشتند از هم جدا شدند (آن‌ها هیچ‌گاه با یکدیگر رابطهٔ دوستانه‌ای نداشته‌اند). توماس آندرس به محض جدایی به طور انفرادی شروع به ساخت آثار کرد، در حالی که بوهلن در همان موقع بیشتر وقتش را صرف کاری جدید کرده بود.

فروش کل تمامی آلبوم‌های مدرن تاکینگ طبق گفته شرکتSony BMG در جهان صرف‌نظر از کپی‌های غیرقانونی، که قسمتی از آن نیز در ایران صورت گرفته، بیش از ۱۲۰٬۰۰۰٬۰۰۰ نسخه است و بر اساس آمار همین کمپانی بزرگ در جون سال ۲۰۰۳ پروژه عظیم مدرن تاکینگ پر فروش‌ترین گروه در تاریخ موسیقی آلمان شد. حتی بیشتر از فرانک فاریان در پروژه‌ای نظیر بانی ام و گروه‌های دیگری مانند ساندرا کرتو، اسکورپیونز و گروه هوی متال آلمانی‌زبان بزرگی به نام رامشتاین .
اینک این گروه برای تک اجرا در گنینگ هایلند مالزی به روی صحنه خواهند رفت.
برای کسب اطلاع در مورد بلیط این کنسرت به سایت ticketcharge.comمراجعه کنید.


راهنمای خرید گوشت


هنگام خرید در جاسکو، تسکو  و فروشگاه‌هایی از این دست، مالزی‌نشینان زیادی را دیده‌ام که در مقابل یخچال‌های فروش گوشت ایستاده‌اند و سردرگم به انواع گوشت‌های ارائه شده نگاه می‌کنند. انتخاب به این شیوه برای ما که سال‌ها به قصابی محل مراجعه کرده‌ایم و با خرید چند کیلو راسته یا خورشتی و یا شاید چرخ‌کرده نیازهایمان را برآورده کرده‌ایم، کمی سخت است. البته شاید شما از آن دست افرادی بوده‌اید که با مراجعه به شهروند، هایپراستار یا فروشگاه‌های بزرگ، فرآوردهای پروتئینی را از داخل یخچال‌هایی شبیه آن‌چه در فروشگاه‌های بزرگ مالزی وجود دارد برداشته‌اید، ولی باید بپذیرید که توضیحات روی آن برچسب‌ها با این توضیحات خیلی متفاوت است و کلماتی به مانند Topside، Eye fillet centre cut و دیگر توضیحات این چنین خریدار ایرانی را کمی گیج می‌کند.  
با دیدن چنین وضعی بر آن شدم تا با نگارش درباره انواع گوشت‌های موجود در چنین بازارهایی و تناسب آن‌ها با انواع پخت از این سردگمی بکاهم.
در این شماره به گوشت گاو خواهم پرداخت و در شماره آتی قسمت‌های مختلف گوسفند را توضیح می‌دهم.
در این تصویر قسمت‌های مختلف یک گاو شماره گذاری شده که در ادامه هر قسمت توضیح و تشریح خواهد شد.







1-     Shine (ساق پا)
ساق پا معمولا به دو صورت با استخوان و بی‌استخوان به فروش می‌رسد. فرم با استخوان آن داری استخوانی برش داده شده با سطح مقطع گرد به فروش می‌رسد.
از این بخش می‌توانید برای آبگوشت یا طبخی که نیازمند پخت آرام و طولانی مدت است استفاده کنید.





2-     Silverside/Topside
این بخش از گوشت را با برچسب‌های Topside roast, Topside steak, Silverside minute steak خواهید یافت که به طور عمومی مناسب کباب، استیک و طبخ بدون روغن در فر است.
برش‌های قطور این بخش برای طبخ آرام (خورشت و آبگوشت) و فر و برش‌های نازک آن مناسب باربیکیو، کباب  و استیک است.





3-     Rump or Rund(کفل)
کفل گاو از جمله بخش‌های‌ست که تنوع طبخ فراوانی دارد.
Rump steak را که در برش‌های نازک ارائه می‌شود برای سرخ کردن، کبابی، باربیکیو و استیک استفاده کنید.
Rump roast را که در قطعات برش خورده بزرگ به فروش می‌رسد برای تهیه خورشت یا سرخ کردن بدون روغن در فر استفاده کنید.
از Rump minute steak و Rump medallion که هر دو به صورت قطعاتی استیکی با قطر بیشتر به فروش می‌رسند، برای تهیه کباب یا طبخ به شیوه باربیکو و سرخ کردن استفاده کنید.

4-     Knuchle
این بخش نیز قابلیت زیادی برای تهیه در انواع طبخ‌ها دارد. این بخش از گوشت را می‌توانید به آرامی بپزید و از آن خورشت یا آبگوشت تهیه کنید. می‌توانید بر روی باربیکیو یا منقل کبابی کنید و بالاخره می‌توانید آن را در ماهیتابه سرخ کنید. فقط به یاد داشته باشید که این بخش به هیچ عنوان به درد طبخ بدون روغن (در فر) نمی‌خورد.





5-     Tenderloin
این بخش نوار باریکی در پشت گاو است و بیشتر به صورت فیله به فروش می‌رسد. Tenderloin برای درست کردن کباب بسیار مناسب است. همچنین این برش برای سرخ کردن با روغن نیز خوب است.
ولی باید توجه داشته باشید که از این برش برای غذاهایی که نیازمند طبخ آرام و طولانی است استفاده نکنید.




6-     Skirt
این بخش بیشتر به صورت قطعات خورشتی به فروش می‌رسد و برای خورشت هم بسیار مناسب است. از این بخش برای طبخ غذاهایی که نیازمند پخت آرام و طولانی مدت است، استفاده نمایید.










7-     Striploin (گوشت کمر)
گوشت کمر گاو در برش‌های استیکی و قطعات بزرگ عرضه می‌شود که مناسب استیک، کباب یا طبخ در فر (بدون روغن) استفاده کنید.








8-     Cube roll
Cube roll یا Rib گوشت لذیذ دنده و اطراف آن است. گوشتی که بسیار مناسب برای طبخ در فر است. این بخش به نام Rib و در اشکال  و نام‌های زیر عرضه می‌شود.





9-     Blade/Chunk
این بخش نیز از برش‌هایی‌ست که در انواع مختلف و طبخ‌های متنوع عرضه می‌شود. نوع طبخ هر برش را، شکل عرضه آن مشخص می‌کند. فقط به خاطر داشته باشید که این برش را برای طبخ در فر استفاده نکنید.


10- Brisket (گوشت سینه)
گوشت سینه مناسب‌ترین بخش برای پخت ملایم و طولانی (خورشت‌های ایرانی) است. این بخش به طور اختصاصی به این طرز طبخ تعلق داشته و برای دیگر گونه‌های طبخ مناسب نیست.









11- انواع دیگر برش‌ها
امکان دارد در مراکز فروش و یخچال‌های نگهداری گوشت در فروشگاه‌های بزرگ با انواع دیگر از گوشت گاو به مانند سه مورد زیر برخورد کنید.
Diced beef: در برش‌ها مکعبی و خورشتی عرضه می‌شود. این گوشت برای طبخ در فر یا پخت طولانی و آرام مناسب است.
Beef stir-fry strips: مناسب برای سرخ کردن در ماهیتابه.
Beef mince: یا گوشت چرخکرده که نیاز به توضیح ندارد و همه می‌دانند چگونه باید آن را طبخ کنند.


به طور معمول برش‌های گاو در دنیا دارای 5 سبک آمریکایی، استرالیایی، انگلیسی، برزیلی و آلمانی است که هر کدام اندک تفاوت‌هایی با هم دارند. با توجه به این که گوشت‌های عرضه شده در مالزی بیشتر محصول کشور استرالیا هستند در بخش آمده نیز انواع برش‌های استرالیایی شرح داده شد.
امیدوارم این بار که مقابل یخچال تسکو یا شاید کارفور یا هر فروشگاه دیگری ایستادید خیلی راحت گوشت مناسب و مورد نظرتان را انتخاب کرده و از غذای خوشمزه‌ای که با دست پخت عالی‌تان تهیه می‌کنید، خانواده و دوستان لذت ببرند.
در مورد برش‌های گوشت گوسفند نیز ماه بعد صحبت خواهیم کرد.

داریوش دماوندی

هر گونه استفاده از این منبع در اینترنت تنها با لینک به منبع اصلی مجاز است.

بیشتر بخوانید: 


ابعاد تازه و باورنکردنی از جنایت بت‌من در آمریکا


یک سایت زیرزمینی افشاکننده اسرار دولت‌امریکا دیروز با انتشار گزارش‌های مستندی که به نظر منطقی و باورکردنی می‌آید، مدعی شده است که قتل عام سینمای نمایش دهنده فیلم «بت‌من، شوالیه تاریکی برمی‌خیزد» که به کشته و زخمی شدن ۷۰ نفر از تماشاگران فیلم انجامید، کار جیمز هولمز جوان بازداشت شده «متهم به عامل این جنایت» نمی‌تواند باشد و این عمل تروریستی کاملا مشکوک و سازمان داده شده بنظر می‌رسد!

به گزارش توریست مالزی،  این سایت مدعی شده که عواملی از دولت امریکا در پشت این جنایت دست داشته‌اند! بر اساس ادعاهای این سایت که با تصاویر مستند همراه است، یک دانشجوی «خجالتی» بدون سابقه روانی یا جنایی، جوان بااستعداد و موفق دوره دکترای رشته مغز و اعصاب با کارنامه درخشان تحصیلی هرگز به چنین جنایتی دست نمی‌زند!
این سایت ادعا می‌کند که به جیمز هولمز عامل «معرفی و بازداشت شده» این جنایت، ماده مخدر «نفس شیطان» یک داروی قوی و خطرناک که حافظه انسان رو کاملا پاک کرده به طوری‌که شخص در بهت و توهم شدید بسر برده و هرگز از انجام اعمال و رفتار گذشته خود چیزی به خاطر نمی‌آورد، داده بودند و این جوان تحصیل‌کرده قربانی نقشه از قبل طراحی شده مافیای آمریکا شده است. این سایت مدعی است که در زمان انجام این عمل تروریستی، ۲ نفر از افراد ناشناس مافیا همراه با جیمز هولمز که از قبل ماده مخدر «نفس شیطان» به او تزریق یا خورانده شده بوده، با ماشین سفید رنگ این جوان به سینمای محل انجام جنایت می‌روند. بر اساس تئوری مستند این سایت افشاگر، پس از پارک کردن ماشین جیمز هلمز در نزدیکی یکی از درب‌‌های خروج اضطراری در پشت سینما در حالی‌که جیمز را در داخل ماشین می‌نشانند. این ۲ شخص عامل جنایت با پوشیدن ماسک و جلیقه‌های ضد گلوله و با همدستی یکی از کارکنان سینما که درب پشت سینما را برای آن‌ها باز گذاشته بوده، وارد سالن شده و پس از پخش گاز اشک‌اور در سالن تاریک نمایش دهنده فیلم و سپس شلیک به تماشاگران از همان درب عقب به سوی ماشین دیگری که از قبل برای فرار آن‌ها در نظر گرفته شده بوده خارج می‌شوند و مهمات و اسلحه‌های همراه خود و قطره‌های خون قربانیان را که در مسیر خروج آنها به سمت ماشین جیمز هولمز روی زمین ریخته شده بود رها می‌کنند تا پلیس به جیمز هولمز که تحت تاثیر ماده مخدر، مبهوت، از خود بی‌خود و سرشار از توهم در ماشین نشسته بوده مظنون شود!
این سایت در ادامه اضافه می‌کند، پدر جیمز هولمز که یکی از کارمندان عالی‌رتبه نظام بانکی آمریکاست قرار بوده چند روز بعد از این جنایت بر علیه کلاهبرداری‌ها و میلیاردها دلار اختلاس بانک‌داران و مدیران وال استریت و سناتورهای آمریکایی در یک کمیته ویژه سنای آمریکا گزارش دهد و دست خیلی از افراد با نفوذ و عالی‌رتبه نظام بانکی و بازار بورس ایالات متحده را رو کند!
بر اساس ادعاهای این سایت، مافیای وابسته به اختلاس‌کنندگان با طرح نقشه کشتار سینمای ایالت کلرادو و متهم کردن پسر آقای هولمز به انجام این جنایت و این‌که مجازات اعدام در انتظار فرزندش خواهد بود، در واقع دهان او را بسته و از افشاگری‌های زیان‌بار این شخص جلوگیری کرده‌اند.
همین سایت در ادامه ادعاهای خود ضمن رد گزارش پلیس آمریکا و رسانه‌ها که اعلام کردند جیمز هولمز در زمان اولین حضور خود در دادگاه از بی‌خوابی شدید و نوعی توهم ناشی از بیماری روانی رنج می‌بُرد، مدعی شده است که چهره غیرعادی این پسر جوان در دادگاه ناشی از مصرف مواد مخدر قوی بوده است که چند روز قبل و به زور مصرف کرده بود. این سایت در ادامه گزارش خود به اظهارات جمیز هولمز در اولین بازجویی‌ها در داخل زندان استناد کرده و می‌نویسد: "این جوان تحصیل‌کرده و بی‌گناه در زندان به پلیس و بازجویان گفته که به هیچ وجه نمی‌داند چرا و چگونه او را بازداشت کرده‌اند و چیز زیادی از گذشته زندگی خود بخاطر نمی‌آورد!"
یادآور می‌شویم که پلیس در شب اجرای جنایت، جیمز هولمز را بدون کوچک‌ترین مقاومتی در داخل ماشین سفید رنگ او که در نزدیکی درب پشت سینما پارک شده بود پیدا کرده و بازداشت کردند!
همین سایت در پایان یادآور می‌شود که جریان حملات تروریستی و مرگبار ۱۱ سپتامبر به ساختمان وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) و برج‌های تجارت جهانی در نیویورک هم نه به وسیله گروه القاعده بلکه به رهبری یک چریک عرب به اسم اسامه بن لادن که بصورت ماهرانه و محرمانه توسط عوامل وابسته به دولت آمریکا و با هدف‌های برنامه‌ریزی شده، صورت گرفت! 


در این باره بیشتر بخوانید:
کشتار در سنماهای آمریکا، ترس در سینماهای مالزی



خوشحال می‌شویم نظر شما را در این باره بدانیم.

تبرئه یک خانواده ایرانی از اتهام قاچاق مواد مخدر


سه عضو یک خانواده ایرانی از اتهام قاچاق مواد مخدر تبرئه شده و آزاد شدند.


به گزارش توریست مالزی و به نقل از خبرگزاری برناما، دادگاه عالی مالزی در شهر شاه‌عالم روز گذشته سه عضو یک خانواده ایرانی را از اتهام قاچاق مواد مخدر تبرئه کرده و به آزادی آنها حکم داد.
قاضی داتوک عبدالعلیم عبدالله در پایان جلسه دادگاه ماندانا.ر 24 ساله و همسرش وحید.ک 29 ساله و همچنین مادرش سوزان.س 51 ساله را مجرم نشناخت.
این سه نفر روز 14 آگوست سال 2010 به همراه 1.413 کیلوگرم ماده مخدر مت‌آمفتامین در فرودگاه بین‌المللی کوالالامپور دستگیر شده بودند و در صورت اثبات جرمشان طبق بند 39B(2)قانون مواد مخدر خطرناک مالزی 1952 مجازات اعدام در انتظارشان بود.
قاضی داتوک عبدالعلیم عبدالله این موضوع را که این سه نفر به همراه یک گروه توریستی و توسط یک آژانس مسافرتی به مالزی آمده بودند را پذیرفت.
قاضی همچنین شهادت شهود مبنی بر اینکه بسته مواد مخدر توسط نماینده آژانس مسافرتی با نام اکبر و همکارش نصیر به آنها داده شده است را پذیرفت.

بیشتر بخوانید:

موجودات فضایی در آسمان مالزی به همراه فیلم


وجود شی پرنده ناشناس(UFO) در آسمان مالزی تعجب مردم این کشور را برانگیخت.


به گزارش توریست مالزی و به نقل از روزنامه استار، یک جوان مالزیایی ویدئوی کوتاهی را در سایت یوتیوب منتشر کرده است که شی پرنده ناشناسی(UFO) را در آسمان سان‌وی منتاری در پتالینگ جایا نشان می‌دهد.
این ویدئوی هشت دقیقه‌ای در روز 15 جولای در یوتیوب منتشر شده و تا لحظه تهیه خبر بیش از 31 هزار بار از آن بازدید شده است.
جان تان دو هفته پیش در فضای بازی در منطقه پتالینگ جایا مشغول خوردن شام بود که متوجه یک جسم نورانی در آسمان می‌شود که درخشش آن بیشتر از ستارگان بوده و نورهای رنگی چشمک زن نیز در اطراف آن به چشم می‌خورد.
وی در این خصوص گفت: ما این نور را در ساعت 9 شب دیدم و تا یک تا دو ساعت نیز در آنجا بود. ما حتی سوار بر خودرو شدیم تا به محل دقیق این شی نورانی برویم اما موفق نشدیم تا آن را پیدا کنیم.
________________________________________________________________________
KIDZANIA: شهری هم قد بچه‌ها
لیست سیاه ایرانی‌های مالزی
ازدحام غیرعادی در خیابان بوکیبت بینانگ مالزی
________________________________________________________________________
در این خصوص رئیس آژانس فضایی ملی مالزی با رد این احتمال که آن شی کایت(بادبادک) بوده است، گفت: مردم معمولا شب‌ها کایت هوا نمی‌کنند زیرا شب‌ها بادی وجود ندارد.
وی تصریح کرد: البته این اولین بار نیست که مردم مالزی از وجود اشیای نورانی در آسمان خبر می‌دهند این اتفاق هر از چند گاهی روی می‌دهد. باید در این خصوص توضیح منطقی وجود داشته باشد.


پدربزرگ 29 ساله، جوان‌ترین پدربزرگ دنیا



سام دیویس انگلیسی در حالی پدربزرگ شده است که هنوز پا به سن 30 سالگی نگذاشته است.
سام دیویس  به همراه دختر و نوه‌اش

به گزارش توریست مالزی و به نقل از سایت بارنوراما, سام دیویس 29 ساله عنوان جوان‌ترین پدربزرگ انگلیس را از آن خود کرد.
دختر 14 ساله این زوج 29 ساله چندی پیش صاحب یک نوزاد پسر شد. در بیمارستان همه سام دیویس را با پدر بچه اشتباه می‌گرفتند و هیچ کدام از پرستاران باور نمی‌کردند او پدربزرگ بچه باشد.
سام دیویس و همسرش نیز در سن 15 سالگی صاحب فرزند شده بودند و از همین روی خوشحال‌اند که دخترشان نیز جاپای آن‌ها گذاشته است.
______________________________________
با توریست مالزی از مالزی بیشتر خواهید دانست
______________________________________
جردن 15 ساله، پدر کودک و تیا هنوز مشغول تحصیل در مدرسه هستند و کار مشخصی برای امرار معاش ندارند.
از رابطه آن‌ها تنها 18 ماه می‌گذرد و این بدان معنی است که آن‌ها حدود سن 13 سالگی اولین رابطه‌ جنسی‌شان را تجربه کرده‌اند که این سن برای چنین تجربه‌ای به خصوص منتج به بارداری بسیار زود است.


در انگلیس سالیانه 35 هزار دختر زیر 18 سال، باردار می‌شوند که تنها نیمی از آن‌ها فرزندشان را به دنیا می‌آورند و باقی 


آن را سقط می‌کنند. 






بیشتر بخوانید:

سرگذشت یک باغ


این مقاله به تاریخچۀ پرماجرای "باغ گیاه شناسی پنانگ"می پردازد و به تحسین زیبایی خارق العادۀ آن می نشیند.

توریست مالزی:
باغ گیاه شناسی پنانگ"(PenangBotanicGardens) در "جورج تاون" حقیقتاً مکانی زیباست. این باغ که در انتهای "جادۀ آبشار" و در پای تپه های سه گانۀ مشرف به آن قرار دارد، مأمنی است برای انجام بسیاری فعالیت ها. دوستداران پیاده روی و دو بامدادی، تپه نوردها، علاقمندان به نرمش"تای چی"، پرنده شناسان، گیاه شناسان و البته گردشگران، از سر و صدای "جورج تاون" می گریزند و در جستجوی آرامش به این مکان می آیند.
این باغ نه تنها محل آسایش، بلکه مکانی است برای یادگیری، آموزش، تحقیق، و مهم تر از همه، مرور تاریخ. بلی، این باغ تاریخ پر فراز و نشیبی دارد؛ و وقتی پای تاریخ به میان می آید، همیشه قصه ای هم برای گفتن هست.
در سال 1794، "کمپانی هند شرقی"، که در آن زمان مسؤول ادارۀ "جورج تاون" بود، شخصی به نام "کریستوفر اسمیت" را به عنوان گیاه شناس منطقۀ "پنانگ" به کار گرفت تا دو باغ بزرگِ ادویه در "جزیرۀ پنانگ" برپا نماید. اسمیت، که چندین سال در "کیو گاردِنز" (KewGardens)[بزرگترین و مهمترین باغ گیاه شناسی بریتانیا] آموزش دیده بود، هنوز روابط محکمش با آنجا را حفظ کرده بود و به اذعان همه، حتا بیش از نیاز آن شغل واجد شرایط بود.
وی در همان سال، در جایی نزدیک محوطۀ رودخانۀ "کِلوانگ" (SungaiKeluang) در میان درۀ "آیر ایتام" (AyerItam)، زمینی به مساحت 5/10 هکتار را به باغی کوچک و زمینی دیگر به مساحت 158 هکتار را به باغی بزرگتر تبدیل کرد. گرچه ما امروزه مکان تقریبی این باغ های اولیه را می دانیم، اما محل دقیق آنها با گذشت زمان و توسعۀ زمین های اطراف، از یادها رفته است. شش سال پس از احداث، چیزی حدود 1300 اصله درخت و درختچه در این دو باغ وجود داشت و حالا دیگر منطقۀ اطراف رود "کِلوانگ" عمدتاً زیر کشت فلفل بود.

در همان زمان، اسمیت 15000 درخت میخک،  1500 درخت جوز هندی، 1000 درخت پیلی(CanaryNuts)و 2000 نخل شکری را در
محموله هایی از جزیرۀ آمبون (Ambon)[در اندونزی] به باغ های خود منتقل کرد. این کار، امر خطیری بود و در نتیجۀ آن، دو سال بعد در 1802، اسمیت اعلام کرد که اکنون 19000 درخت پیلی و 6250 درخت میخک را تحت سرپرستی خود دارد.
در سال 1822، فرماندار وقت "پنانگ"، "ویلیام ادوارد فیلیپس"، با کمک یک دانمارکی که با طبیعی دانی به نام "دکتر ناتانیل والیچ" بر روی پروژۀ "باغ گیاه شناسی سنگاپور" کار می کرد، باغ گیاه شناسی دومی را در "جورج تاون" راه اندازی نمود. دکتر والیچ که دوست نزدیک "سِر استامفورد رافلِز" [بنیانگذار سنگاپور] بود، شخصی به اسم "جورج پورتر"، مدیر "مدرسۀ آزاد پنانگ"، که یک گیاه شناس غیر حرفه ای نیز بود را برای ادارۀ باغ ها معرفی کرد. پورتر عضو پیشین اداره کنندگان "باغ های کلکته" در هند بود، البته در آن زمان ردۀ کاری بالایی نداشت، اما اکنون مشتاق بود به همان حرفه ای باز گردد که بسیار دوست می داشت.
پورتر در کارش درخشید و تا سال 1834 از باغ ها مراقبت کرد. در آن سال، فرماندار وقت، "کِنِت مورچیسون"، که ظاهراً علاقه ای به باغ و کشاورزی نداشت، باغ ها را به قیمت 1250 روپیه فروخت. دلیلی که آن موقع از سوی فرماندار ارایه شد و به طور گسترده در مطبوعات انعکاس یافت، این بود که حتا همسرش برای کمک خرج آشپزی منزل، نمی تواند به اندازۀ کافی در این باغ ها سبزیجات پیدا کند. در واقع، این گفته به این برداشت منتهی شد که باغ ها دیگر به درد هیچ کس نمی خورند. متأسفانه، پورتر هم از کار بی کار شد و با بی میلی به شغل مدیریتش در مدرسۀ سابق باز گشت.

در سال 1884، "ناتانیل کانتلی"، سرپرست "باغ گیاه شناسی سنگاپور"، باغی را که امروزه در انتهای "جادۀ آبشار" قرار دارد بر پا کرد و "چارلز کورتیس" را به عنوان دستیار سرپرستِ آنجا منصوب نمود.
این باغ در محل جدید شکوفا گشت و از هر نظر محبوب ساکنان "جورج تاون" شد. با این حال، در سال 1910، دولتِ وقت به دلایلی نامعلوم پیشنهادی را مطرح و سپس به تصویب رساند که اجازه می داد درّه ای که باغ را هم در خود داشت، جایش را به یک دریاچۀ ذخیرۀ آب بدهد.
به این منظور، باغ را طبق قرار به شهرداری واگذار کردند. اما چیزی نگذشت که با خبردار شدن مردم محلی، این برنامه متوقف شد. مردم چندین تظاهرات برپا کردند و سرانجام، تنها یک آبگیر کوچک ساخته شد که امروزه هم می توان آن را در پای آبشار دید.
در مدت 20 سال بعد، این باغ کاملاً دست نخورده باقی ماند. درختانش بالنده شدند و محوطۀ باغ به همان سطح از زیبایی بصری رسید که کورتیس در زمان آغاز به کارش در سر می پروراند. سپس چندین ساختمان و دفتر جدید به فضای باغ اضافه شد، اما ساختار کلی آن –ترکیب مسیرها و خیابان کشی ها، محل و شکل گلخانه های قدیمی، و بیشتر فضای درختکاری باغ –یا بدون تغییر باقی ماند و یا از طرح اولیۀ کورتیس فاصلۀ چندانی نگرفت.
با این وجود، باغ از گزند "جنگ جهانی دوم" در امان نماند. طی اشغال ژاپنی ها، گرچه برخی از کارکنان مالایی همچنان سر کارشان باقی ماندند، فقدان بودجه و مدیریت، همراه با انباشتن آهن پاره های جنگی، باغ را در وضعیت بسیار بدی قرار داد. نیروهای ژاپنی در نزدیکی برکه های نیلوفر آبی، دالان هایی در زمین حفر کردند تا از آنها به عنوان انبار مهمّات و پایگاهِ مونتاژ اژدرهای آلمانی استفاده کنند. امروزه، هنوز هم می توان بقایای این دالان ها را کنار برکه ها دید.
در سال 1956، "چینگ کوک چوی"، به عنوان نخستین فرد مالزیایی، عهده دار سرپرستی باغ شد. او پیشتر سال ها در همانجا در سمت باغبان کارآموزی کرده بود. وی تا زمان بازنشستگی در 1976، سیاست های پیشینیان خود را ادامه داد.
امروزه، مسؤولیت "باغ گیاه شناسی" بر عهدۀ دولت پنانگ و تحت نظارت "ادارۀ باغ گیاه شناسی پنانگ" (PejabatKebunBunga)است. اکثر باغ های گیاه شناسی در سرتاسر دنیا، با کمبود سرمایۀ مالی مواجه اند؛ در این میان، حتا "کیو گاردِنز" هم مستثنا نیست. گردانندگان این مکان ها، برای حفظ باغ، خرید ماشین آلات و گیاهان جدید، پرداخت دستمزد بخش اداری و باغبان ها، و همچنین اجرای برنامه های آیندۀ خود، به سرمایه نیاز دارند. طبیعتاً وضع "باغ گیاه شناسی پنانگ" هم از این نظر متفاوت نیست.
بی شک بی برنامه گی ناشی از نبود سرمایه، می تواند به ویرانی سریع این باغ منجر شود و نتیجه چیزی نخواهد بود جز یک فاجعۀ گیاه شناسی. وقتی نظر عموم این باشد که این باغ برای کسی اهمیتی ندارد، دیگر بازدید کننده ای هم نخواهد داشت.
البته، همانطور که می گویند، ماهی را هر گاه از آب بگیری تازه است. اگر مسؤولان این نکته را در نظر بگیرند که نام "پنانگ" در سال 2011 در لیست مکان هایی قرار گرفته که اکیداً به گردشگران دنیا توصیه شده است، هنوز هم برای آنکه به نجات این باغ گیاه شناسی بشتابیم چندان دیر نیست. تا آن زمان، خوب است به خود زحمت دهیم و از تاریخ و زیبایی پربار این مکان جذاب دیدن نماییم. پس بیایید بخشی از وقت خود را به  غنای این باغ بسپاریم.

درباره مالزی بیشتر بخوانید:
جرایم کامپیوتری در قوانین مالزی
افزایش حق ویزیت پزشکان
گفت و گو با مازیار جبرانی