سرگذشت یک باغ


این مقاله به تاریخچۀ پرماجرای "باغ گیاه شناسی پنانگ"می پردازد و به تحسین زیبایی خارق العادۀ آن می نشیند.

توریست مالزی:
باغ گیاه شناسی پنانگ"(PenangBotanicGardens) در "جورج تاون" حقیقتاً مکانی زیباست. این باغ که در انتهای "جادۀ آبشار" و در پای تپه های سه گانۀ مشرف به آن قرار دارد، مأمنی است برای انجام بسیاری فعالیت ها. دوستداران پیاده روی و دو بامدادی، تپه نوردها، علاقمندان به نرمش"تای چی"، پرنده شناسان، گیاه شناسان و البته گردشگران، از سر و صدای "جورج تاون" می گریزند و در جستجوی آرامش به این مکان می آیند.
این باغ نه تنها محل آسایش، بلکه مکانی است برای یادگیری، آموزش، تحقیق، و مهم تر از همه، مرور تاریخ. بلی، این باغ تاریخ پر فراز و نشیبی دارد؛ و وقتی پای تاریخ به میان می آید، همیشه قصه ای هم برای گفتن هست.
در سال 1794، "کمپانی هند شرقی"، که در آن زمان مسؤول ادارۀ "جورج تاون" بود، شخصی به نام "کریستوفر اسمیت" را به عنوان گیاه شناس منطقۀ "پنانگ" به کار گرفت تا دو باغ بزرگِ ادویه در "جزیرۀ پنانگ" برپا نماید. اسمیت، که چندین سال در "کیو گاردِنز" (KewGardens)[بزرگترین و مهمترین باغ گیاه شناسی بریتانیا] آموزش دیده بود، هنوز روابط محکمش با آنجا را حفظ کرده بود و به اذعان همه، حتا بیش از نیاز آن شغل واجد شرایط بود.
وی در همان سال، در جایی نزدیک محوطۀ رودخانۀ "کِلوانگ" (SungaiKeluang) در میان درۀ "آیر ایتام" (AyerItam)، زمینی به مساحت 5/10 هکتار را به باغی کوچک و زمینی دیگر به مساحت 158 هکتار را به باغی بزرگتر تبدیل کرد. گرچه ما امروزه مکان تقریبی این باغ های اولیه را می دانیم، اما محل دقیق آنها با گذشت زمان و توسعۀ زمین های اطراف، از یادها رفته است. شش سال پس از احداث، چیزی حدود 1300 اصله درخت و درختچه در این دو باغ وجود داشت و حالا دیگر منطقۀ اطراف رود "کِلوانگ" عمدتاً زیر کشت فلفل بود.

در همان زمان، اسمیت 15000 درخت میخک،  1500 درخت جوز هندی، 1000 درخت پیلی(CanaryNuts)و 2000 نخل شکری را در
محموله هایی از جزیرۀ آمبون (Ambon)[در اندونزی] به باغ های خود منتقل کرد. این کار، امر خطیری بود و در نتیجۀ آن، دو سال بعد در 1802، اسمیت اعلام کرد که اکنون 19000 درخت پیلی و 6250 درخت میخک را تحت سرپرستی خود دارد.
در سال 1822، فرماندار وقت "پنانگ"، "ویلیام ادوارد فیلیپس"، با کمک یک دانمارکی که با طبیعی دانی به نام "دکتر ناتانیل والیچ" بر روی پروژۀ "باغ گیاه شناسی سنگاپور" کار می کرد، باغ گیاه شناسی دومی را در "جورج تاون" راه اندازی نمود. دکتر والیچ که دوست نزدیک "سِر استامفورد رافلِز" [بنیانگذار سنگاپور] بود، شخصی به اسم "جورج پورتر"، مدیر "مدرسۀ آزاد پنانگ"، که یک گیاه شناس غیر حرفه ای نیز بود را برای ادارۀ باغ ها معرفی کرد. پورتر عضو پیشین اداره کنندگان "باغ های کلکته" در هند بود، البته در آن زمان ردۀ کاری بالایی نداشت، اما اکنون مشتاق بود به همان حرفه ای باز گردد که بسیار دوست می داشت.
پورتر در کارش درخشید و تا سال 1834 از باغ ها مراقبت کرد. در آن سال، فرماندار وقت، "کِنِت مورچیسون"، که ظاهراً علاقه ای به باغ و کشاورزی نداشت، باغ ها را به قیمت 1250 روپیه فروخت. دلیلی که آن موقع از سوی فرماندار ارایه شد و به طور گسترده در مطبوعات انعکاس یافت، این بود که حتا همسرش برای کمک خرج آشپزی منزل، نمی تواند به اندازۀ کافی در این باغ ها سبزیجات پیدا کند. در واقع، این گفته به این برداشت منتهی شد که باغ ها دیگر به درد هیچ کس نمی خورند. متأسفانه، پورتر هم از کار بی کار شد و با بی میلی به شغل مدیریتش در مدرسۀ سابق باز گشت.

در سال 1884، "ناتانیل کانتلی"، سرپرست "باغ گیاه شناسی سنگاپور"، باغی را که امروزه در انتهای "جادۀ آبشار" قرار دارد بر پا کرد و "چارلز کورتیس" را به عنوان دستیار سرپرستِ آنجا منصوب نمود.
این باغ در محل جدید شکوفا گشت و از هر نظر محبوب ساکنان "جورج تاون" شد. با این حال، در سال 1910، دولتِ وقت به دلایلی نامعلوم پیشنهادی را مطرح و سپس به تصویب رساند که اجازه می داد درّه ای که باغ را هم در خود داشت، جایش را به یک دریاچۀ ذخیرۀ آب بدهد.
به این منظور، باغ را طبق قرار به شهرداری واگذار کردند. اما چیزی نگذشت که با خبردار شدن مردم محلی، این برنامه متوقف شد. مردم چندین تظاهرات برپا کردند و سرانجام، تنها یک آبگیر کوچک ساخته شد که امروزه هم می توان آن را در پای آبشار دید.
در مدت 20 سال بعد، این باغ کاملاً دست نخورده باقی ماند. درختانش بالنده شدند و محوطۀ باغ به همان سطح از زیبایی بصری رسید که کورتیس در زمان آغاز به کارش در سر می پروراند. سپس چندین ساختمان و دفتر جدید به فضای باغ اضافه شد، اما ساختار کلی آن –ترکیب مسیرها و خیابان کشی ها، محل و شکل گلخانه های قدیمی، و بیشتر فضای درختکاری باغ –یا بدون تغییر باقی ماند و یا از طرح اولیۀ کورتیس فاصلۀ چندانی نگرفت.
با این وجود، باغ از گزند "جنگ جهانی دوم" در امان نماند. طی اشغال ژاپنی ها، گرچه برخی از کارکنان مالایی همچنان سر کارشان باقی ماندند، فقدان بودجه و مدیریت، همراه با انباشتن آهن پاره های جنگی، باغ را در وضعیت بسیار بدی قرار داد. نیروهای ژاپنی در نزدیکی برکه های نیلوفر آبی، دالان هایی در زمین حفر کردند تا از آنها به عنوان انبار مهمّات و پایگاهِ مونتاژ اژدرهای آلمانی استفاده کنند. امروزه، هنوز هم می توان بقایای این دالان ها را کنار برکه ها دید.
در سال 1956، "چینگ کوک چوی"، به عنوان نخستین فرد مالزیایی، عهده دار سرپرستی باغ شد. او پیشتر سال ها در همانجا در سمت باغبان کارآموزی کرده بود. وی تا زمان بازنشستگی در 1976، سیاست های پیشینیان خود را ادامه داد.
امروزه، مسؤولیت "باغ گیاه شناسی" بر عهدۀ دولت پنانگ و تحت نظارت "ادارۀ باغ گیاه شناسی پنانگ" (PejabatKebunBunga)است. اکثر باغ های گیاه شناسی در سرتاسر دنیا، با کمبود سرمایۀ مالی مواجه اند؛ در این میان، حتا "کیو گاردِنز" هم مستثنا نیست. گردانندگان این مکان ها، برای حفظ باغ، خرید ماشین آلات و گیاهان جدید، پرداخت دستمزد بخش اداری و باغبان ها، و همچنین اجرای برنامه های آیندۀ خود، به سرمایه نیاز دارند. طبیعتاً وضع "باغ گیاه شناسی پنانگ" هم از این نظر متفاوت نیست.
بی شک بی برنامه گی ناشی از نبود سرمایه، می تواند به ویرانی سریع این باغ منجر شود و نتیجه چیزی نخواهد بود جز یک فاجعۀ گیاه شناسی. وقتی نظر عموم این باشد که این باغ برای کسی اهمیتی ندارد، دیگر بازدید کننده ای هم نخواهد داشت.
البته، همانطور که می گویند، ماهی را هر گاه از آب بگیری تازه است. اگر مسؤولان این نکته را در نظر بگیرند که نام "پنانگ" در سال 2011 در لیست مکان هایی قرار گرفته که اکیداً به گردشگران دنیا توصیه شده است، هنوز هم برای آنکه به نجات این باغ گیاه شناسی بشتابیم چندان دیر نیست. تا آن زمان، خوب است به خود زحمت دهیم و از تاریخ و زیبایی پربار این مکان جذاب دیدن نماییم. پس بیایید بخشی از وقت خود را به  غنای این باغ بسپاریم.

درباره مالزی بیشتر بخوانید:
جرایم کامپیوتری در قوانین مالزی
افزایش حق ویزیت پزشکان
گفت و گو با مازیار جبرانی

0 comments:

Post a Comment